پشت به پشت ،نسل به نسل
پشت به پشت
نسل به نسل
خانه خالی بود
از زمزمه های عشق
خواهرم, برادرم
پشت به پشت
نسل به نسل
خانه پر بود از
سکوت اندیشمندانه
پدرم , زنم
پشت به پشت
نسل به نسل
جای گرفته بودم
همچون هیچ
لا به لای دیوارها
سرم , بدنم
پشت به پشت
نسل به نسل
همه ترس من
بازگشت به خانه ام
دیدن عکسم
با نواری سیاه
روی دیوار اتاق